چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۸

یادی چو آب

   برای نامهربانی‌هایی که مرا در یاد ی می‌اندازد.
و برای مهربانی‌هایی که مرا در یاد ی غرق می‌کند.

پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۸

دادگاه

آن روز که پرنده‌ها نامم را صدا زدند و گفتند این خون‌ها که بر برگ درختان ما راه افتاده، ردش را روی سرانگشتانت پیدا کردیم و چشم بدوزند به دهان من که پیش‌تر به بال و پرشان و به پرواز سوگند خورده بود جز حقیقت نگوید؛
تو بدان آن روز هم نامت هزارباره روی زبانم زمزمه خواهد شد.
تو که با تمام بی‌گناهی‌ات در گناهان من شریکی.

سه‌شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۸

وقتی عزیزی ساز بزند

طنین تار تار تار تار تار و من
وقتی دیدم تار می‌شد
جلوی کانکس
تار تار تار تار تار