دوشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۵

lili

هم‌زمان و همراه با من هزارتا دختر با قیافه‌های حورواجور نقاشی می‌کشن.
تهش همه‌مون نقاشیامونو می‌ریزیم کف اتاق، هیچ فرقی با هم ندارن.
من کلافه می‌شم، که چرا زودتر نفهمیده بودم.
که چرا
زودتر
نفهمیدم
عین کفر می‌مونه.